جدول جو
جدول جو

معنی سد مران - جستجوی لغت در جدول جو

سد مران
نام روستایی در غرب گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ مُ)
ژاک ژان - ماری. از دانشمندانی است که سمت ریاست هیأت فرانسوی را که در تخت جمشید حفریاتی اجرا کرده اند داشت. (از ایران باستان ج 1 ص 56). باستانشناس فرانسوی (1857- 1924 میلادی) وی مهندس معدن بود و برای تحقیقات باستان شناسی به انگلستان و بلژیک و آلمان و اتریش و ممالک اسکاندیناوی و هند و مالاکا و قفقاز و ارمنستان مسافرت کرد ودر سال 1889 میلادی دولت فرانسه او را برای کارهای باستانشناسی به ایران فرستاد و وی سه سال در ایران بود وتحقیقات و مطالعاتی که در ایران کرد در پنج جلد کتاب (9 جلد) مندرج است. وی به اهمیت آثار باستانی ایران پی برد و دولت فرانسه را برای کسب امتیاز حفاری درمواضع باستانی تشویق کرد و درنتیجه دولت فرانسه در 1894 میلادی امتیاز حفاری در تمام ایران را بدست آورد و هیأت رسمی نمایندگی علمی فرانسه در ایران تأسیس شدو این هیأت به ریاست د مرگان در سال 1897 میلادی به ایران آمد و مرکز عملیات خود را در شوش قرار داد و ازجملۀ اشیاء عتیقه استل حمورابی را که برای تحقیق در زبان عیلامی مدارکی گرانبهاست به موزۀ لوور پاریس منتقل نمود. از آثار اوست: از شوش تا لوور، تمدنهای نخستین، بشر ماقبل تاریخ، سکه شناسی ایران باستان و مشرق زمین در ماقبل تاریخ در سه جلد. (از دائره المعارف فارسی) ، نام قلعه ای که حفاران فرانسوی در بالای تپۀ شوش بنا کرده اند و آن مرکز هیأت حفاران مذکور است و به نام رئیس هیأت نامیده شده است
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ تَ / تِ)
ستم کننده:
شاه جهان مهدی ظفر یعنی شبان دادگر
ایام دجال دگر گرگ ستم ران پرورد.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 468)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. واقعدر 24 هزارگزی شمال باختری اسفراین، و 4 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین. دامنه، هوای آن معتدل، آب آن از رودخانه و قنات، و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، زیره، تریاک و میوه است، 545 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری مشغولند. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بِ گَدی دَ)
بستن و استوار کردن:
از چه کنی سد در داد و ستد
فایده در داد و ستد میرسد.
ایرج میرزا.
رجوع به سد شود
لغت نامه دهخدا
(سَ لُ)
رود بزرگی است در آمریکای شمالی که از دریاچه های مرکزی آمریکای شمالی سرچشمه گرفته، پس از عبور از کانادا و مشروب ساختن مونترآل و کبک با مصبی بسیار مناسب وارد اقیانوس گردد. طول آن 2700 کیلومتر است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت، در 187000گزی جنوب خاوری کهنوج و 15000گزی باختر راه مالرو رمشک گابریک. سکنۀ آن 10 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
اندوهناک و پشیمان. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 3 هزارگزی جنوب خاوری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی جنوب راه شوسه اسدآباد بهمدان. هوای آنجا سرد و دارای 92 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و رود خانه خندان تأمین می شود. محصول آن غلات، انگور، لبنیات و شغل اهالی گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی. راه آنجا مالرو و تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
گویند نام عربی سمرقند است. (معجم البلدان) (تاریخ بخارای نرشخی ص 27)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سدمان
تصویر سدمان
پشیمان
فرهنگ لغت هوشیار
مسدود کردن، بستن، مانع شدن، جلوگیری کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی از روشن آباد گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی